یادتان است که در بخش‌های اول و دوم استارت آپ در مورد چه حرف زدیم؟ اگر یادتان نیست خیلی سریع می‌گویم: یکی از بدترین نتیجه‌هایی که استارت آپ شما می‌تواند بدهد این است که بعد از اینکه شما زمان و هزینه زیادی را صرف ساختن آن کردید، مردم حاضر نشوند بابت آن پولی بدهند. خیلی از استارت آپ ها تا این مرحله پیش می‌آیند و دقیقا همینجا شکست می‌خورند! اما بازاریابان حرفه‌ای چاره آن را هم پیدا کردند! ایده‌تان را قبل از اینکه حتی عملی کنید بازاریابی کرده و بفروشید! بله درست شنیدید! قبل از اینکه حتی چیزی بسازید!

ایده استارت آپ خودتان را بفروشیدیعنی چه که ایده‌مان را قبل از ساختن بفروشیم؟

شاید ایده اینکه چیزی را که حتی وجود ندارد بخواهید بفروشید کمی عجیب و حتی نادرست به نظرتان بیاید اما صبر کنید! شما خیلی راحت می‌توانید این کار را بدون هیچ دروغی انجام بدهید و حتی برای ایده استارت آپ خودتان ارزش‌سازی بکنید! برای اینکه درست متوجه این تکنیک بشوید مثال خیلی خوبی برای شما می‌آوردم: آیا تا به حال اسم شرکت "زیرو کیتر" (zero cater) را شنیده‌اید؟ این شرکت یک نمونه بسیار موفق استارت آپ است که توانسته در زمانی کوتاه به درآمدی میلیون دلاری برسد (این استارت آپ در سال 2009 راه‌اندازی شده است!).

استارت آپ زیروکیترشرکت زیرو کیتر چه کاره است؟

ایده این استارت آپ می‌تواند یکی از عجیب‌ترین ایده‌هایی باشد که تا بحال شنیده‌اید! اصلا تا حالا دیده‎اید که در هر شرکتی یک زمان مشخص شده برای ناهار وجود دارد و در این زمان غلغله‌ای به پا می‌شود؟ هر کسی به دری می‌زند و از اینکه غذایش کم یا سرد است گلایه می‌‍کند؟ و البته عده‌ای هم هستند که اصلا غذایی با خودشان نمی‌آورند. استارت آپ زیرو کیتر برای حل این مشکل به وجود آمده است!

این استارت آگ که الان شاید بیش از 250 کارمند دارد با شرکت‌های مختلف قرارداد بسته و سیستم اتوماسیون تغذیه به آن‌ها می‌دهد: یعنی کارکنان بصورت روزانه یا هفتگی وارد این سیستم شده و برای خودشان غذا رزرو می‌کنند و هر روز غذا بصورت تازه و داغ برایشان آورده می‌شود بدون اینکه یک قاشق هم با خودشان جابجا کنند. درضمن زیرو کیتر این امکان را نیز به شما می‌دهد که علاوه بر غذای اصلی، مخلفات و خوراکی‌های دیگر هم در ساعات مختلف روز داشته باشید!

خب زیرو کیتر چگونه شروع کرد؟

کاملا حواسم است که این مثال را برای این آوردم که جمله "ایده‌تان را قبل از اینکه حتی عملی کنید بازاریابی کرده و بفروشید!" را برای شما روشن کنم و اگر ربطی بین مثال و این جمله نمی‌بینید به خواندن ادامه بدهید. اگر دقت کرده باشید می‌بینید که کسب و کار این استارت آپ کاملا به تکنولوژی و برنامه نویسی ربط دارد و اصلا بدون این دو، این استارت آپ نمی‌تواند وجود داشته باشد. اما آیا می‌دانید که ایده‌پرداز این استارت آپ آقای آرام ثابتی کارش را چگونه شروع کرد؟ فقط با کاغذ! بله درست است، هیچ برنامه و کامپیوتری در کار نبود!

آقای ثابتی فقط ایده این استارت آپ را داشت و این برایش کافی بود! برای اینکه مطمئن شود ایده او طرفدار خواهد داشت و خواهد توانست او را به کسب درآمد برساند، شروع کرد به حرف زدن با مجموعه‌ها و شرکت‌های مختلف و اطلاعات کارکنان آن‌ها را گرفت! بله همه این اطلاعات را روی کاغذ بصورت دستی می‌نوشت و به همه قول داده بود که با استفاده از این اطلاعات، سیستمی برای تغذیه کارکنان به آن‌ها خواهد داد.

زمانی که آقای ثابتی به این نتیجه رسید که ایده‌اش به اندازه کافی طرفدار دارد و می‌تواند از طریق آن به موفقیت و درآمد برسد، شروع به پیدا کردن شریک و عملی کردن ایده کرد! پس حالا دیدید که این کارآفرین بدون هیچ دروغ و بدون هیچ مشکلی ایده خودش را قبل از اینکه به عرصه عمل برساند بازاریابی کرد تا از موفقیت آن مطمئن شود. فکر کنم بهتر است که نظر آرام ثابتی را از زبان خودش هم بشونیم:

یادم می‌آید که آن زمان خیلی خجالت زده بودم چون استارت آپ "تکنولوژیکی" من یک خط هم کد و برنامه کامپیوتری نداشت هیچ، تنها چیزی که داشت یک خودکار و یک دفتر بزرگ بود!
اما سرانجام خجالت خودم را پشت سر گذاشتم و یاد گرفتم که اولین قانون فروش این است که از فروختن خجالت نکشم!

نبوغی که ثابتی اینجا به خرج داد این بود که با یک تیر دو نشان زد: هم از طرفی مشتری به دست آورد و مطمئن شد که ایده‌اش به سوددهی خواهد رسید و هم از طرف دیگر از این مشتری‌های به دست آمده برای جلب توجه شتاب دهنده ها و شریک استفاده کرد!

چگونه ایده‌تان را بفروشید!

معمولا بنیان گذاران چون اول راه هستند سرمایه و دستاورد ملموس چندانی ندارند که با استفاده از آن‌ها به فروش برسند. بنابراین اگر می‌خواهید که ایده استارت آپی شما بدون نیاز به سرمایه چندان به فروش برسد باید بتوانید نشان بدهید که شما تصویر بزرگی از آینده دارید. حالا منظورم از "تصویر بزرگ از آینده" این است که ایده شما باید به قدری جذاب و بزرگ باشد که بتواند نظر سرمایه داران و مشتریان را به خودش جلب کند.

البته همین کار را در جذب کارمند هم باید در نظر داشته باشید. چرا؟ چون تقریبا هیچ کس حاضر نیست که شغل تضمینی خودش را برای کار در یک استارت آپی که حتی مطمئن نیست بتواند حقوق کارکنانش را بدهد کار کند. پس شما باید تصویری از استارت آپ خودتان به او بدهید که بتوانید به او انگیزه بدهید. انگیزه‌ای برای اینکه جزئی از این استارت آپ جدید باشد. همینطور سرمایه گذاران هم دوست دارند فکر کنند که دارند روی بزرگ ترین رویداد آینده سرمایه گذاری می‌کنند.

حالا برای اینکه بتوانید افراد را متقاعد کنید که استارت آپ شما رویداد بزرگ آینده است باید روی اینکه شرکت‌تان چه می‌تواند بشود تمرکز کنید، نه روی اینکه شرکت شما امروز چه است. یعنی به عبارت دیگر روی آینده و تصویرتان از آینده تمرکز کنید.

همچنین حتما یادتان باشد که وقتی در مورد استارت آپ‌تان برای یک سرمایه گذار حرف می‌زنید منافع او را در نظر بگیرید. یعنی چه؟ منظورم این است که این سرمایه گذار برایش مهم نیست که شما از این استارت آپ چه سودی می‌برید بلکه چیزی که برایش مهم این است که او از این قضیه چه سودی می‌برد. همچنین با کارمندانتان در مورد مزایای کار کردن برای شما صحبت کنید، نه منافع شخصی استارت آپ برای شما.

در این زمینه دوست دارم که به یک نمونه ادبی هم نگاه بیندازیم. دیل کارنگی (Dale Carnegie) که یک نویسنده و سخنران آمریکایی بود کتابی در زمینه جلب توجه مردم و تاثیر گذاشتن روی آنها نوشته است. با اینکه تقریبا صد سال از انتشار این کتاب می‌گذرد اما بعضی از اصول آن به قدری درست و تاثیرگذارند که هنوز هم به آن ها عمل می‌شود. خب حالا ببینیم که راهکارهای کارنگی برای تاثیر گذاشتن روی مردم چیست:

  • در طرف مقابلت یک خواسته عمیق به وجود بیاور.
  • به یاد داشته باش که اسم یک شخص برایش شیرین‌ترین و مهم‌ترین صدایی است که می‌تواند به هر زبانی بشنود.
  • همیشه نفع طرف مقابلت را در نظر داشته باش و در مورد آن صحبت کن.
  • کاری کن که طرف مقابلت احساس اهمیت بکند و این کار را صمیمانه انجام بده.
  • ایده‌های خودت را با علاقه و اشتیاق ارائه بده.

همانطور که خدمتتان عرض کردم این راهکارها بیش از صد سال پیش مطرح شده‌اند اما همچنان تاثیر خودشان را از دست نداده‌اند!

دنبال یه کار پر درآمد از اینترنتی؟

تو دوره فرصت‌های اینترنتی بهترین راه رو بهت نشون میدیم!
برای مشاوره رایگان، همین الان با ما تماس بگیرید.
شروع می‌کنم
021-58438داخلی 1

هنر فروش را یاد بگیرید!

حتما در همه مراحل استارت آپ یادتان باشد که هیچ کس به اندازه شما، ایده شما را نمی‌شناسد. بعضی اوقات کارآفرینان استارت آپی این قضیه را یادشان می‌رود و در ارائه ایده خودشان دچار مشکل می‌شوند. می‌دانید چرا این اتفاق می‌افتد؟ دلیلش این است که کارآفرینان تقریبا هر روز به مدت طولانی به ایده خودشان فکر می‌کنند و درک این مساله برایشان راحت و طبیعی است. ولی یادتان باشد که افراد دیگر ایده‌تان را به اندازه شما نمی‌‍شناسند.

اتفاقی که در واقعیت می‌افتد کمی فرق دارد! چرا؟ چون زمانی که شما محصول‌تان را برای اولین نفر به یک شخص نشان می‌دهید انگار که دارید یک مشعل روشن را به یک غارنشین اولیه می‌فروشید! با اینکه این فرد می‌تواند ببیند که ایده شما تازه و جذاب است اما از طرف دیگر اصلا نمی‌داند که با چه چیزی طرف است. پس این وظیفه شماست که محصول و دلایل‌تان را طوری ساده و راحت ارائه بدهید که هم اسان باشند و هم جذاب.

ارائه ایده در استارت آپ

اولین قدم در ارائه ایده‌تان باید زمینه سازی برای راه حلتان باشد. مشکلی که مشتری‌تان دارد را مطرح کنید تا این احساس درد در او دوباره به وجود بیاید.  استفاده از داستان در ارائه یکی از راه‌های موثر جلب توجه شنونده است و همچنین می‌تواند ارتباط و همزادپنداری در مشتری را بیشتر کند.

زمانی که این جو را درست کردید شروع به توضیح راه حلتان بکنید. هر چقدر که راه حل شما پیچیده و دشوار باشد سعی کنید به ساده‌ترین شکل ممکن آن را ارائه بدهید که طرف مقابل منظور شما را درک کند. هرچه توضیح شما جذاب‌تر، پرمعنی‌تر و ساده‌تر باشد درک آن برای مخاطب شما راحت‌تر خواهد بود. درضمن توضیحات خودتان را مختصر و مرتبط بکنید چراکه توضیح دادن تمام ویژگی‌ها و جزئیات ایده‌تان باعث می‌شود که حوصله مخاطب‌تان سر رفته و به شما توجه نکند.

حالا که صحبت از ارائه ایده و ساده بودن آن شده، بیاید به نظر مارک ساستر (سرمایه‌گذار آمریکایی) هم نگاهی بیندازیم و ببینیم که به عنوان یک سرمایه گذار چه دیدگاهی نسبت به سادگی یا پیچیدگی ارائه ایده دارد:

اکثر افرادی که برای سرمایه گذاری پیش من می‌آیند از اصطلاحات تخصصی استفاده می‌کنند اما فلسفه کار من خیلی ساده است: اگر شما نتوانید کاری که می‌کنید را به زبان ساده به من توضیح بدهید من این برداشت را می‌کنم که خودتان هم نمی‌دانید در مورد چه چیزی حرف می‌زنید و فقط دارید پشت ماسکی از اصطلاحات تخصصی قائم می‌شوید تا باهوش‌تر به نظر برسید. به نظر من سخت‌ترین موضوع را هم می‌توان به زبانی ساده بیان کرد. من همیشه دوست دارم که افراد از مثال‌های دنیای واقعی استفاده کنند.

ساستر همچنین می‌گوید که اصلا هدف اصلی ارائه ایده برای یک سرمایه گذار این است که شما بتوانید توجه او را جلب کرده و تصویر مثبتی از خودتان به جا بگذارید تا این اثر بتواند منجر به سرمایه گذاری و همکاری شود. او توصیه می‌کند که ارائه‌تان را کوتاه، مرتبط و جذاب بکنید چون اگر طرف شما هیجان زده شود این یعنی شما برنده شده‌اید! سپس باید به او اجازه بدهید که در مورد ایده و ارائه شما فکر کرده و در صورت تمایل، با شما ارتباط برقرار کند.

در حین تمامی این فرایند یادتان باشد که شما به دنبال فروش و تعهد هستید. منظورم چیست؟ می‌خواهم بگویم که افرادی که به محصول شما فقط علاقه‌مند هستند و هیچ قصدی برای خرید ندارند اصلا دردی از شما دوا نمی‌کنند. خب تا اینجا با مسئله فروش آشنا شدید و دانستید که اصلا هنر برای خودش هنری است! در قسمت بعدی در مورد بیزینس پلن (یا همان طرح کسب و کار) حرف خواهیم زد.

وقتش رسیده که بیزینس پلن داشته باشید!

حالا دیگر کار جدی راه اندازی استارت آپ شما شروع شده است چون باید بیزینس پلن خودتان را بنویسید. اما قبل از اینکه وارد این بحث بشویم بگذارید کمی در مورد خود بیزینس پلن حرف بزنیم. اصلا بیزینس پلن چیست؟ 

آیا باید محتوای قدیمی خود را بروزرسانی کنید؟حتما بخوانید: آیا باید محتوای قدیمی خود را بروزرسانی کنید؟

بیزینس پلن (طرح کسب و کار) چیست؟

فرض کنید که شما ایده استارت آپی خودتان را کلی بالا و پایین کرده‌اید و تصمیم جدی دارید که آن را با یک سرمایه گذار یا حتی یک شریک در میان بگذارید تا کار را شروع کنید. توضیحات خودتان را از کجا شروع می‌کنید؟ چه سوالاتی را در توضیحات‌تان جواب می‌دهید؟ اصلا برای آینده برنامه‌ای دارید؟ می‌دانید که برای هر بخش از استارت آپ‌تان چقدر زمان لازم است؟ خب اگر جواب این سوالات را داشته باشید در حقیقت شما بیزینس پلن خودتان را آماده کرده‌اید!

البته دیگر اینکه شما یک کتابچه پنجاه یا شصت صفحه‌ای به عنوان بیزینس پلن آماده کرده و به سرمایه‌گذار یا شریک خودتان نشان بدهید دیگر از مد افتاده است! بله جدی می‌گویم. اما این اصلا به این معنی نیست که شما این کار را نکنید چون اصلا شما بیزینس پلن‌تان را بصورت آماده و ملموس همراه خودتان نداشته باشید حرفتان جدی گرفته نمی‌شود. ولی سرمایه‌گذاران معمولا این پلن را از شما می‌خواهند تا مطمئن شوند که شما در کارتان مصمم و جدی هستید و به اصطلاح کارتان را انجام داده‌اید. وگرنه آن‌ها هر توضیحی که بخواهند یا هر سوالی که داشته باشند مستقیما از خود شما خواهند پرسید. در این توضیحات باید نشان بدهید که شما بازار خودتان را از سر تا ته می‌شناسید.

نوشتن بیزینس پلن را از کجا شروع کنیم؟

داشتن بیزینس پلن برای استارت آپ یک سرمایه با ارزش است و اگر آن را نوشتید حتما دم دستتان باشد تا به سرمایه گذارتان نشان بدهید اما مشکلی که وجود دارد این است که نوشتن یک بیزینس پلن جامع و دقیق یک فرایند بسیار زمانبر است و نیاز به برنامه ریزی خیلی دقیقی دارد. حالا در این قسمت می‌خواهیم در مورد بخش‌های مختلف یک بیزینس پلن صحبت کنیم و ببینیم که یک بیزینس پلن خوب و متقاعدکننده چه بخش‌هایی دارد.

از ارائه آسانسوری شروع کنید!

فرض کنید که با یک نفر سوار آسانسور شده‌اید و چند طبقه می‌خواهید با او باشید. حالا تصور کنید که می‌خواهید در همین فاصله بین چند طبقه، ایده استارت آپ خودتان را به این شخص توضیح بدهید. به نظرتان چقدر زمان دارید؟ دو دقیقه؟ سه دقیقه؟ شاید کمی بیشتر یا کمتر ولی در کل زمان چندان زیادی ندارید. قسمت اول بیزینس پلن شما هم دقیقا همین شکلی است. یعنی شما فقط به اندازه چند جمله یا نهایتا یک پاراگراف فضا دارید که ایده استارت آپ خودتان را به جذاب ترین شکل ممکن بیان کنید تا بتوانید نظر سرمایه‌گذار را جلب کنید.

اگر شروع به نوشتن قسمت ارائه آسانسوری بکنید از مقدار زمان و فکری که لازم می‌شود ممکن است تعجب کنید! چون واقعا هم کار چالش برانگیزی است که کل ایده‌تان را در چند جمله خلاصه کنید و همین خلاصه هم خودش جذاب باشد! اما یادتان باشد که این چند جمله می‌تواند مهم‌ترین جملاتی باشد که در شروع استارت آپتان استفاده می‌کنید.

ارائه آسانسوری شما باید سه عنصر اصلی استارت آپتان را در خودش داشته باشد:

  • با چه مشکلی درگیر هستید؟
  • چه راه حلی برای این مشکل دارید؟
  • این کار را برای چه قشری از جامعه انجام می‌دهید؟

در نوشتن ارائه آسانسوری خودتان خیلی دقت کنید چون که آن را در ایمیل، ارائه و حتی زمانی که استارت آپ‌تان راه‌اندازی شده است استفاده خواهید کرد. همچنین برای ارائه و بیان آن هم خیلی تمرین بکنید تا مسلط بشوید و بتوانید تحت هر شرایطی بصورت تاثیرگذار و خلاصه ارائه بدهید. یعنی ممکن است شرایطی برای شما پیش بیاید که مشکلات شخصی‌تان کمی زیاد شده باشند. شما باید به قدری به ارائه‌تان مسلط باشید که چنین مسائلی روی آن تاثیرگذار نباشند.

خلاصه اجرایی را آماده کنید!

تا اینجا در مورد ارائه آسانسوری حرف زدیم و گفتیم که در حقیقت ویترین استارت آپ شماست. حالا نوبت به خلاصه اجرایی رسیده است. خلاصه اجرایی آن بخشی از بیزینس پلن شماست که بین ویترین و پلن اصلی قرار می‌گیرد. خب در این خلاصه شما چه کارهایی انجام می‌دهید؟ چه چیزهایی را مشخص می‌کنید؟ بگذارید برایتان توضیح بدهم. اگر تابحال بصورت جدی به فکر یک استارت آپ بوده باشید می‌دانید که استارت آپ همیشه در حال رشد است. یعنی هر بار که به آن فکر می‌کنید می‌بینید که ایده کلی شما دارد به بخش‌های کوچک‌تر و جزئی تری تجزیه می‌شود. مسئله‌ای که در بخش خلاصه اجرایی به آن می‌پردازید همان بخش‌های کوچک‌تر استارت آپ شماست که هر کدام را در حد یک یا دو پاراگراف توضیح می‌دهید.

برای نوشتن خلاصه اجرایی شما دو راه پیش روی خودتان دارید:

راه اول: از کل به جز بیایید!

اولین و راحت ترین راه نوشتن خلاصه اجرایی این است که شما بیزینس پلن کامل شده خودتان را بررسی کرده و هر کدام از بخش‌های استارت آپ‌تان را بصورت خلاصه‌وار در چند پاراگراف بیان کنید. البته این در صورتی است که شما بیزینس پلن خودتان را از قبل آماده داشته باشید. اما متاسفانه مشکل اینجاست که بسیاری از بنیان‌گذاران استارت آپی هیچ بیزنس پلن از پیش آماده شده‌ای ندارند.

راه دوم: از جز به کل بروید!

راه دوم نوشتن بخش خلاصه اجرایی در بیزنس پلن این است که شما از صفر برای بخش‌های مختلف استارت آپ‌تان برنامه ریزی کرده و ببینید که استارت آپ شما چه بخش هایی را می‌تواند داشته باشد. سپس هر کدام از این بخش‌ها را با جزئیات کافی در چند پاراگراف خلاصه بکنید: مثلا تیم مدیریت، مشاور بازاریابی، تیم مالی، تیم تولید محتوا و ... .

به هر روشی که خلاصه اجرایی را نوشتید بدانید که یکی از مهم‌ترین بخش‌های بیزینس پلن شماست و می‌تواند تاثیر مثبتی روی سرمایه‌گذار داشته باشد.

حالا توبت ارائه استارت آپی است!

تصوری که از یک بیزینس پلن کامل و جامع دارید در این قسمت به شکل می‌آید. یعنی پلنی که جزئیات و کلیات ایده‌تان را در آن آورده‌اید و آماده ارائه است. معمولا در این قسمت از اسلاید پاورپوینت برای ارائه کار استفاده می‌شود. بر خلاف خلاصه اجرایی (که بیشتر متن است)، ارائه استارت آپی بیشتر نشانگر بصری ایده شماست. در این قسمت بهتر است از ابزارهای بصری مثل نمودار و تصویر و جدول بیشتر کمک بگیرید. دلیل این کار هم در زیر بخوانید:

  • این ابزار چون بصری هستند جذابیت بیشتری نسبت به متن دارند و باعث می‌شوند که حوصله مخاطب شما سر نرود.
  • از آنجایی که در این ابزار با اعداد و درصد سر و کار دارید خیلی دقیق‌تر و حساب‌شده تر می‌توانید ایده خودتان را ارائه بدهید و این نشان می‌دهد که شما برای تحقق ایده خودتان تحقیق کرده‌اید و جدی هستید.
  • و همچنین این ابزار این امکان را به شما می‌دهند که مطلبی که چند صفحه جا می‌گیرد را در یک نمودار یا یک جدول خلاصه کنید و زمان بیشتری داشته باشید.

بیایید نظر فرد ویلسون که یک سرمایه‌گذار بسیار موفق است را در مورد ارائه استارت آپ ببینیم:

به نظر من ارائه استارت آپ را باید در شش اسلاید قوی خلاصه کرد. اما نه شش اسلایدی که یک سری مطلب در آن‌ها فهرست شده است بلکه اسلایدی که خیلی قوی باشد و بتوان ماحصل ایده شما را بیان کند. پس زمانی که می‌خواهید ارائه خودتان را آماده کنید سعی کنید اسلایدهایتان بعد از تمام شدن، یک انگیزه و تاثیر مثبتی در ذهن طرفتان به جا گذاشته باشد. خوبی ایجاد کردن شش اسلاید این است که خیلی سریع می‌‎توانید آن را ارائه داده و بلافاصله با طرف مقابل‌تان وارد مکالمه بشوید.

بعضی اوقات ممکن است حتی قبل از اینکه شما سر جلسه‌ای رفته و ایده‌تان را ارائه بدهید، فایل ارائه شما را از شما بخواهند تا سرمایه‌گذار از قبل بداند که چه چیزی در انتظارش است. بنابراین حتما پیشنهاد می‌کنیم که ارائه استارت آپ و بیزینس پلن خودتان را قبل از درخواست دیدار با یک سرمایه‌گذار آماده کرده و داشته باشید.

اسناد مالی یادتان نرود!

اگر آماده سازی و ارائه استارت آپ‌تان تا اینجا خوب پیش رفته باشد ممکن است چند سند مالی هم از شما بخواهند. به هر حال اصلا هدف سرمایه‌گذاری روی ایده شما این است که سرمایه‌گذار هم بتواند چیزی در قبال آن به دست بیاورد. سرمایه‌گذاران دوست دارند بدانند که این چیزی که در قبال سرمایه‌گذاری روی ایده شما به دست می‌آروند چیست و اصلا چه زمانی می‌تواند به دستشان برسد.

کپی رایتینگ و آقا فرهاد: نوشتن متن فروش و تبلیغات موثرحتما بخوانید: کپی رایتینگ و آقا فرهاد: نوشتن متن فروش و تبلیغات موثر

حالا اینکه این اسناد چقدر پیچیده و سخت هستند به ایده شما و نیز به سرمایه‌گذار شما بستگی دارد. آقای مارک ساستر یادتان است؟ بله اوایل همین مقاله نظرش را پرسیده بودیم! اینجا هم باز نظری داده‌اند:

وقتی من در مورد بیزینس پلن صحبت می‌کنم منظورم یک فایل وورد 40 صفحه‌ای نیست که رویکرد شما به بازار را برای من بازگو کند. این کار دیگر از بین رفته است. حتی منظور من ارائه پاورپوینت شما هم نیست که برای دریافت سرمایه آن را آماده کرده‌اید. وقتی من در مورد بیزینس پلن صحبت می‌کنم منظورم دقیقا برگه‌ها و اسناد مالی شماست!

در اسناد مالی چه چیزی از ما می‌خواهند؟

حالا این همه در مورد اهمیت اسناد مالی حرف زدیم شاید برایتان سوال شده باشد که خب چه مواردی را باید در اسناد مالی در نظر داشته باشیم؟ سوال بسیار بجایی است! در این اسناد شما باید مورد اصلی مالی را به سرمایه‌گذارتان نشان بدهید:

  • اگر استارت آپ شما به درآمد برسد این درآمد از چه منبعی خواهد بود و بازه زمانی آن چقدر است؟ یعنی درآمد آن ماهیانه خواهد بود یا روزانه؟ یا بصورت پورسانتی؟
  • اجرایی کردن استارت آپ شما چه هزینه‌هایی خواهد داشت و آیا این هزینه‌ها تاثیری در رشد شما خواهند داشت؟ مثلا چند نمونه از هزینه‌هایی که ممکن است برایتان پیش بیاید عبارت است از حقوق کارمندان، هزینه تولید محصول (اگر محصولی برای تولید داشته باشید) بازاریابی و مواردی از این قبیل.
  • جریان مالی استارت آپ شما چگونه خواهد بود؟ این مورد کمی به ذات استارت آپ شما بستگی داردو مثلا بعضی استارت آپ ها کارشان بیشتر فصلی است و در یک بازه مشخصی از سال درآمدشان به اوج می‌رسد. شما هم باید به این موضوع فکر کنید و بدانید که آیا ممکن است استارت آپ شما در بازه مشخصی از سال یا ماه درآمدش رشد یا افت به خصوصی داشته باشد؟

البته مشخص کردن دقیق این موارد بصورت عددی آن هم در ابتدای کار خیلی سخت است و نیاز به برنامه‌ریزی دقیقی دارد ولی به هر حال اگر بازار کارتان را به اندازه کافی بررسی کرده باشید می‌توانید حدس منطقی در مورد آن داشته باشید.

یک وبسایت درست کنید!

اگر از افراد کم‌تجربه نظرشان را بپرسید ممکن است بگویند که "اول کارتو انجام بده، حالا بعدا لازم شد یک وبسایت هم میزنی!" اما اصلا اینطور فکر نکنید. بله قبول می‌کنم که وبسایت برای هر کسب و کار و هر استارت آپی ضروری نیست اما داشتن یک وبسایت یکی از بهترین راه‌ها برای اشنا کردن بیشتر مردم با ایده خودتان در هر زمان و در هر مکانی است. در وبسایت دست شما خیلی باز است و می‌توانید از ابزارهای مختلف استفاده کنید و همانطور که در بخش‌های قبلی هم گفتم، یکی از بهترین راه‌ها برای ایجاد کشش و اعتبارسنجی است.

شما حتی می‌توانید از بخش‌های مختلف استارت آپ‌تان مثل ارائه آسانسوری‌تان در وبسایت استفاده کرده و به اشتراک بگذارید. اصلا بعید نیست که شخص یا مجموعه خاصی به ایده شما علاقه نشان داده و قصد همکاری با شما را داشته باشد. حالا که بحث وبسایت شده است، حتما پیشنهاد می‌کنم سری به مقاله "چگونه یک سایت راه‌اندازی بکنیم" بزنید و ببینید که چقدر جدیدا ایجاد کردن وبسایت راحت شده است. در ضمن اصلا اهمیت محتوای جذاب و مفید در وبسایت‌تان را دست کم نگیرید! برای اینکه در این زمینه هم کمکی به شما کرده باشم مقاله اهمیت تولید محتوا را خدمتتان می‌دهم تا مطالعه کنید.

پس چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟

ممکن است شخصی را بشناسید که بدون داشتن یک بیزینس پلن توانسته باشد که سرمایه به دست بیاورد اما مطمئن باشید که اگر این کار را انجام ندهید شانس‌تان به شدت کاهش پیدا می‌کند و حتی ممکن است اصلا دیگر چنین فرصتی گیرتان نیاید. اینکه شما کارتان را تا جایی که می‌توانید کامل و درست انجام بدهید خیلی برای سرمایه‌گذاران با ارزش است. پس پیشنهاد می‌کنم که این زحمت را به خودتان بدهید. درضمن از نظرات خوبتان برای سری‌های قبلی استارت آپ خیلی ممنونم و منتظر نظرات جدیدتان هستم! شما هم منتظر بخش بعدی استارت آپ باشید!

به دنبال برنامه ای جامع برای معرفی دیجیتال خود هستید؟

پکیج‌های ما به شما کمک می‌کنند یک حضور موثر و با ثبات در اینترنت ایران داشته باشید.
برای مشاوره رایگان، همین الان با ما تماس بگیرید.
اطلاعات بیشتر...
021-41897070داخلی 3