هیچ وقت پدربزرگم فکر نمیکرد که روزی بتواند در خانه قبضهای خودش را پرداخت کند. اصلاً دیگر کم کم داشت به ایستادن در صف بانک عادت میکرد که عصر ارتباطات به کمکش آمد. همین عصر ارتباطات بود که رابطه بین کسب و کارها را با مصرفکنندگان نهایی خود، یعنی من و شما، صمیمیتر از همیشه کرد. فروشگاههای اینترنتی راهی را باز کردند تا با اطمینان بیشتر، سادهتر و سریعتر خرید کنیم. همین موضوع در مورد حمل و نقل ، سفارش غذا، درخواست خدمات منزل و تقریباً هر چیز دیگری هم صادق است. الان حتماً میگویید که همه اینها عالی است، اما چه ربطی به بازاریابی مصرفی (B2C Marketing) دارد؟ ساده است! تمام کسب و کارهایی که مثال زدیم با مدل B2C کار میکنند. در واقع، با ورود به عصر دیجیتال بازاریابی مصرفی مهمتر از همیشه مطرح شد.
من در این مقاله قصد دارم تمام نکات ریز و درشت بازاریابی مصرفی را با شما در میان بگذارم و چیزهایی به شما بگوییم که قطعاً به درک بهتر شما از مشتری نهایی و نحوه تعامل با او کمک خواهد کرد. خواندن این مقاله را به شدت به صاحبان کسب و کارهایی که با مصرفکنندههایی نهایی سر و کار دارند، پیشنهاد میکنیم.
بازاریابی مصرفی یا B2C چیست؟
مفهوم کلی بازاریابی مصرفی (Business to Customer Marketing) بسیار بسیار ساده است: ارتباط میان کسب و کارها با مصرفکنندگان نهایی، با هدف افزایش فروش و توسعه بازار. مصرفکنندگان نهایی چه کسانی هستند؟ هر کسی که کالایی را با هدف مصرف خریداری میکند. این روش بازاریابی برای بسیاری از کسب و کارها (از یک مغازه کوچک لباسفروشی گرفته تا بزرگترین کسب و کارهای آنلاین) کاربرد دارد.
تفاوت بازاریابی مصرفی و صنعتی در چیست؟
اگر کمی در دنیای کسب و کار آنلاین فعالیت داشته باشید، حتما علاوه بر بازاریابی مصرفی (B2C)، عبارت بازاریابی صنعتی (B2B) هم به گوشتان خورده است. برای اینکه مطلب بیشتر جا بیفتد و با خیال راحتتری به بررسی بازاریابی مصرفی ادامه دهیم، در این قسمت این دو نوع بازاریابی را مقایسه میکنیم.
1. بازاریابی مصرفی منطقی است یا احساسی؟
بازارایابی مصرفی از آنجایی که بصورت مستقیم با مصرفکننده نهایی در ارتباط است، بیشتر بر روی مسائل احساسی تمرکز میکند. یعنی سعی میکنند با جذاب نشان دادن محصول یا خدمات، مصرف کننده را ترغیب به خرید کنند. اما در بازاریابی صنعتی، معمولا قبل از اینکه خرید انجام بشود، باید از طرف چند مسئول یا یک مجموعه تایید شود. علاوه بر آن، برای اینکه محصول یا خدماتی در بازاریابی صنعتی خریداری بشود، باید توجیه مالی و منطقی داشته باشد (این محصول به چه درد میخورد، قیمتش چقدر است، و آیا زمان درستی برای خرید است یا نه) اما در بازاریابی مصرفی، ممکن است چیزی را بخریم چون "فقط خوشمان آمده است!"
2. بازاریابی مصرفی جزئی کار میکند یا کلی؟
مصرفکنندههایی که در بازاریابی مصرفی، بصورت مستقیم با تولید کننده در ارتباط هستند، در مورد محصول یا خدمات به اطلاعات نیاز دارند، اما این اطلاعات باید خیلی مختصر و قابل هضم باشد. یعنی اگر اطلاعاتِ بیش از حد تخصصی و جزئی به مصرفکننده داده شود، اصلا توجه او را جلب نخواهد کرد. به علاوه، در بازاریابی مصرفی مصرفکننده بیشتر با جذابیت اطلاعات و تبلیغات جذب میشود تا جزئیات و آمار و ارقام. این قضیه در بازاریابی صنعتی کاملا برعکس است. یعنی برای هر محصول یا خدمت، علاوه بر اطلاعات بسیار دقیق و جزئی، حتی جلسههای توجیهیای هم برگزار میشود تا تمامی مزایا و معایت خدمت یا محصول مورد بررسی قرار بگیرد.
3. رابطه مهمتر است یا وفاداری؟
در بازاریابی مصرفی، مصرفکننده ها ممکن است یک برند را تعقیب کنند، اخبار آن را بخوانند و حتی اطلاعات محصولات یا خدمات آن را به اشتراک بگذارند اما این به این معنی نیست که همیشه به آن وفادار میمانند و رابطه نزدیکی با آن برند ایجاد میکنند. حتی اگر یک برند تازه بتواند اعتمادشان را جلب کند، احتمال زیاد مشتریها، برند قدیمی خودشان را کنار میگذارند و به دنبال برند جدید میروند. اما در بازاریابی صنعتی، معمولا بازاریابان محتوا و اطلاعات مفیدی به مشتری هایشان میدهند و برای آنها ارزش ایجاد میکنند تا اینکه رابطهای بین آن ها ایجاد میشود که حتی در زمانهای سخت هم (تا مدتی) این رابطه حفظ میشود. یعنی با یک یا دو بار اشتباه، رابطه بازاریاب صنعتی با مشتری به هم نمیخورد.
4. تصمیمگیرنده مهمتر است یا تصمیمگیرندگان؟
فرض کنید که شما میخواهید یک جفت کفش بخرید. ممکن است از خانواده و دوستانتان نظر بپرسید یا اطلاعاتی در مورد این کفش در وبسایتهای مختلف بخوانید، اما در نهایت این خودِ شما هستید که تصمیم میگیرید که این جنس را بخرید یا نه. در بازاریابی مصرفی، دقیقا همین اتفاق میافتد، یعنی اینکه تصمیم گیرنده اول و آخر، خودِ مصرف کننده است اما در بازاریابی صنعتی، قبل از اینکه خرید انجام بشود، باید افراد زیادی مثل مشاوران مالی، سهامداران، یا مدیران به توافق برسند.
حالا که با کلیت مفهوم بازاریابی مصرفی آشنا شدیم، بیایید در موضوع دقیقتر شویم و مرزهای آن را مشخص کنیم. واقعاً چه زمانی میتوان روش بازاریابی ما را B2C نامید؟
بررسی یک نمونه موردی
بازاریابی مصرفی و صنعتی در یک کارخانه تولید مواد غذایی
یک کارخانه تولید مواد غذایی را در نظر بگیرید. محصول این کارخانه برای مصرف روزانه همه ماست. اما وقتی بحث بر سر بازاریابی این محصول باشد، دیگر مخاطب آن فقط ما نیستیم. در واقع وقتی کالایی در کارخانه تولید میشود، توسط عمدهفروشان خریداری میشود. سپس عمده فروشان از طریق سیستم توزیع و بازاریابی خود، این اجناس را در اختیار خردهفروشان یعنی همین فروشگاههایی که ما روزانه از آنها خرید میکنیم، قرار میدهند. مرحله آخر هم که برای همه ما واضح است: من و شما با مراجعه به فروشگاهها به اقلام مورد نیازمان دست پیدا خواهیم کرد. با این حساب، یک کارخانه، به دو روشِ بازاریابی مختلف نیاز دارد:
- بازاریابی برای مصرف کننده نهایی: در نهایت قرار است محصول این کارخانه توسط مصرفکنندگان خریداری شود. پس لازم است که برند این کارخانه شناخته شده و مورد اعتماد ما باشد. طبیعتاً اگر محصولات این کارخانه تقاضایی در بازار مصرفی نداشته باشد، به معنی شکست قطعی آن است. در این مرحله، تولیدکنندهها و یا کارخانهها با انجام تبلیغات سنگین، سعی در ارائه مزایای محصولات خود به من و شما دارند و سعی میکنند با بازاریابیِ احساسی، ما را ترغیب به خرید محصول کنند. این ارتباط به معنای ایجاد یک بازار مصرفی برای محصول و همان بازاریابی به شیوۀ B2C میباشد.
- بازاریابی برای عمدهفروشها و خردهفروشها: همانطور که گفتیم، مخاطب این کارخانه فقط ما مصرفکنندهها نیستیم. این کارخانه به کسانی نیاز دارد تا محصولات را توزیع کنند. در واقع، در دل ارتباط میان کارخانه با من و شما، کارخانه وظیفۀ دیگری را نیز دارد و آن هم ترغیب کردن عمدهفروشان و یا خردهفروشان به خرید کالای تولید شده است. برای این منظور، معمولاً کارخانهها از بازاریابهای حضوری و پروموشنهای مختلف استفاده میکنند. این مدل تجاری به عنوان B2B یا بازاریابی صنعتی شناخته میشود. (در صورت علاقه میتوانید بعد از خواندن این مطلب، به سراغ مقالۀ بازاریابی B2B یا صنعتی مراجعه کنید و اطلاعات کاملی در مورد این روش بازاریابی و ویژگیهای آن به دست آورید.)
همانطور که گفتم، شرکتهای تولیدکننده اقلام مصرفی، با روشهای بازاریابی مثل تبلیغات سنگین و احساسی، نظر ما را جلب میکنند تا محصولاتشان را بخریم. احساس نیاز من و شما باعث میشود که عمدهفروشان، محصولات کارخانهها را بخرند و در نقش واسطه، آن را به خرده فروشان منتقل کنند تا ما بتوانیم نیازهای خود را تامین کنیم.
حتما بخوانید: بازاریابی چیست؟ یک تعریف دقیق و نظر ۱۵ متخصصدیجیتال مارکتینگ چگونه بازاریابی B2C را دگرگون کرد؟
همانطور که در مقدمه این مقاله هم گفتم، با ورود به دنیای دیجیتال بازاریابی B2C خیلی جدیتر از قبل مطرح شد. چرا؟ چون به کمک ابزارهای دیجیتال مارکتینگ، رابطه میان کسب و کارها با مصرفکنندگان از همیشه نزدیکتر شد.
آشنایی با اصول بازاریابی دیجیتال و یادگیری ابزارهای دیجیتال مارکتینگ در هر کسب و کاری به شما کمک میکند تا مخاطب را بهتر بشناسید و در نهایت میزان فروش خود را بالا ببرید. در دورۀ فروش اینترنتی: از میلیون تا میلیارد به صورت جزئی و حرفهای، حاصل بیش از 10 سال تجربۀ خود در زمینه دیجیتال مارکتینگ را با شما مطرح کردهایم. اطلاعات بیشتر این دوره را میتوانید در این صفحه ببینید.
یک مثال جالب از این مورد را میتوان کفش تنتاک دانست. در تبلیغات تلویزیونی این برند، بعد از این که کفش معرفی شده و مزایای آن برای بیننده گفته میشود، گوینده از ما میخواهد برای تهیه آن، به یک سامانه پیامکی، اس ام اس بفرستیم یا از طریق یک آدرس اینترنتی، سفارش خود را ثبت کنیم. در واقع، تنتاک با استفاده از تکنولوژی، راهی پیدا کرده است تا لایههای واسطه کسب و کار خود را حذف کند و محصول خود را به طور مستقیم به مصرفکننده عرضه کند.
شاید برایتان جالب باشد بدانید که اولین بار، سیستم خرید آنلاین توسط فردی به نام مایکل آلدریچ در سال 1979 طراحی شد و اولین خرید موفق آنلاین هم در سال 1984 توسط خانمی به نام اسنوبال انجام شد. از آن زمان تاکنون، کسب و کارها با ورود خود به فضای آنلاین، شکل تجارت را دچار تحولی عظیم کردهاند. شکل سنتی تجارت، جای خود را به تجارت الکترونیک داده است. البته، ما اینجا فقط درباره فروشگاههای B2C بزرگی مثل دیجیکالا و بامیلو صحبت نمیکنیم. در بازار B2C آنلاین میتوان از شیر مرغ تا جون آدمیزاد را پیدا کرد. محصولات و خدمات که در بسیاری موارد، به صورت مستقیم و بدون واسط هم ارائه میشوند.
نقش کمپینها در بازاریابی B2C
ما میتوانیم در اولین قدم برای برندسازی و ایجاد یک پیوند عاطفی بین مشتریان و کسب و کار خود، از کمپینهای بازاریابی کمک بگیریم. حالا برای ایجاد یک کمپین برای مخاطبانمان، به چه اطلاعاتی نیاز داریم؟
اولین کاری که باید در ایجاد کمپینهای بازاریابی مصرفی انجام بدهیم، تحقیق جامع و کامل بازار است. شرکتها باید بدانند که مشتریانِ آنها کجا قرار گرفتهاند، چه نیازهایی دارند و از همه مهمتر، نسبت به عملکرد محصولات و خدمات، چه واکنشی نشان میدهند.
تحقیق دقیقِ بازاری که میخواهید در آن فعالیت کرده و محصول یا خدماتی ارائه بدهید، بسیار مهم است. این تحقیقات این قدرت را به شما میدهد که با اطلاعات به دست آمده، پیامهای تبلیغاتی موثرتری را تولید کرده و به وسیلۀ تولید این پیامها، مخاطبان خاص خود را شناسایی و وارد کمپین خود کنید.
امکانات فراوان و سرعت در برقراری ارتباط از ویژگیهای دورهای است که ما در آن زندگی میکنیم. مطمئنا مشتریان احتمالی ما هم مثل سایر انسانها در عصر ارتباطات، تا حد زیادی از دنیای اینترنت استفاده میکنند و این میتواند فرصت بسیار مناسبی برای ایجاد یک کمپین موفق در دنیای اینترنت شود. پس حالا باید بدانیم که برای رسیدن به اهدافمان در بازاریابی مصرفی، چگونه میتوانیم از یک کمپین موفق بهره ببریم.
چگونه یک کمپین موفق B2C بسازیم؟
سریعترین راه برای برقراری ارتباط با مشتریان، ایجاد یک کمپین در دنیای بزرگ اینترنت است.
رسانههای اجتماعی یک روش رایج و جاافتاده برای جذب مخاطبان بیشتر و ارتباط با آنها در سطح شخصیتر است. مثل کمپینهای بازاریابی تلگرامی یا اینستاگرامی. شما در کمپین خود باید حس صمیمیتی ایجاد بکنید که مشتریان به شما اعتماد کنند. خبر خوب این است که امروز بازاریابی در شبکههای اجتماعی خیلی جا افتاده است و حتی از آن استقبال هم میشود. جدا از این که مردم دوست دارند با استفاده از شبکههای اجتماعی با بقیه در تعامل باشند، این شبکهها میتوانند در روند بازاریابی هم مفید باشند. اما چگونه؟
نمونه بازاریابی مصرفی در اینستاگرام
برای اینکه راحتتر متوجه منظورم از بازاریابی مصرفی در اینستاگرام شوید، یک مثال واقعی برایتان آوردهام: نمونه بازاریابی مصرفی کاله در اینستاگرام.
کاله اخیرا نوع جدیدی از ماست با اسم لاکتیویا تولید کرده و ادعا میکند که این ماست باعث بهبود گوارش شما میشود. حالا برای اینکه اعتماد مشتریان نسبت به این محصول را افزایش داده و آن را بفروشد، چالشی به اسم "چالش لاکتیویا" ایجاد کرده است. این چالش چگونه کار میکند؟ کاله با این چالش فرصتی به مشتریانش میدهد و میگوید که این ماست را تهیه کنید و استفاده کنید. اگر نتیجهای نگرفتید، ما پولتان را به شما پس میدهیم! این یک نمونه بسیار موفق و خوبی از بازاریابی مصرفی در اینستاگرام است.
همچنین نیازی به گفتن نیست که کاله با این کار، متحمل هزینه خاصی نشده و در عین حال، توانسته فروش خودش را چند برابر بکند! علاوه بر آن، جایزهای هم برای این چالش در نظر گرفته است و کاربران هم به همین دلیل، این خبر را با سرعت نور بین خودشان به اشتراک میگذارند!
دنبال یه کار پر درآمد از اینترنتی؟
برای مشاوره رایگان، همین الان با ما تماس بگیرید.
روند خرید مصرفکنندگان در مدل B2C چگونه است؟
همانطور که گفتیم، تجارتها در مدل B2C ، اغلب از اینترنت برای معرفی و فروش محصولات خود استفاده میکنند. حالا میخواهیم قدم به قدم مراحل خرید را از دید مصرفکننده بررسی کنیم. بدون شک شما برای یک بار هم که شده، خرید اینترنتی داشتهاید. خرید از جایی شروع میشود که ما به یک محصول یا یک خدمات، احساس نیاز میکنیم. یعنی ما میخواهیم نیاز خودمان را از طریق خرید اینترنتی برطرف کنیم. پس عبارت مورد نظر را در موتورهای جستجوگر سرچ میکنیم.
بعد از اینکه نتایج گوگل را بررسی و وبسایتی را انتخاب کردیم، محصول یا خدماتی که دنبالش هستیم را در وبسایتهای مرتبط از نظر قیمت، تاریخ تحویل محصول، گارانتی یا هر شرایطی که برایمان مهم است، بررسی میکنیم. سپس سفارشمان را ثبت میکنیم و مبلغ لازم را پرداخت میکنیم. بعد از دریافت سفارشمان، کیفیت آن را بررسی میکنیم و در صورت هر گونه نقص، پشتیبانی آنلاین محصولات را در جریان قرار میدهیم تا محصول را از ما پس بگیرند. در واقع، تمام کسب و کار ها با شناخت مراحل خرید و رفتار مصرفکنندهها، سعی میکنند راحتترین و معقولانهترین راه را برای فروش محصولات خودشان انتخاب کنند.
رفتار مصرفکننده یکی از مهمترین اقداماتی است که یک بازاریاب باید از آن اطلاع داشتهباشد. بدون شک، در این مدل هم مثل بقیه مدلهای تجاری، بازاریاب باید اطلاعات کافی داشته باشد. حالا اگر به خواندن ادامه بدهید، این اطلاعاتِ لازم را به شما میدهیم.
حتما بخوانید: بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ چگونه دنیای تبلیغات را دگرگون کرده است؟رفتار مصرفکننده در سیستم B2C
برای اینکه رفتار مصرفکننده را بشناسید، کافیاست به خودمان نگاه عمیقتری داشته باشیم. در واقع همۀ ما انسانها، در دستۀ مصرفکنندگان نهایی قرار میگیریم. ولی رفتار ما نسبت به محصولات مصرفی چگونه است؟ بدون شک، ما از تبلیغات بازرگانی طولانی و خسته کننده خوشحال نمیشویم و دوست داریم در کمترین زمانِ ممکن، نیاز خودمان را شناسایی کرده و به محصول مورد علاقهمان برسیم. ما نیاز داریم که شرکتهای تجاری با یک پیام ساده و قابل فهم، مزایای محصولاتشان را برای ما بیان کنند. باید به این نکته توجه کنیم که مشتریان در مدل B2C، تمایل زیادی به یک خرید سریع و بدون دردسر دارند. حالا اگر میخواهید در چنین سیستمی بازاریابی بکنید، از راهکارهای زیر برای جذب مشتریان خود استفاده کنید.
بازاریابی B2C بر اساس رفتار مصرفکننده
اول از همه، شما باید ببینید که محصول یا خدمات شما چه سودی برای مشتری دارد و به اصطلاح، چه دردی از او دوا میکند. در مدل B2C ، مشتریها معمولا بر اساس احساساتشان خرید میکنند. برای درک بهتر این مطلب برای شما مثالی میزنم.
خرید عقلانی یا احساسی: بررسی یک نمونه موردی
فرض کنید که در یک شرکت، مسئول خرید لباس فرم برای کارکنان هستید. مدیر این مجموعه با در نظر گرفتن بودجهای مشخص، از شما خواسته که بهترین لباس فرم را برای همۀ کارکنان تهیه کنید. مسلماٌ شما تمام تلاش خود را میکنید و بهراحتی هر لباسی را با هر قیمتی تهیه نمیکنید، چون میدانید که با توجه به بودجهای که به شما داده شدهاست باید خرید کنید و همچنین از این انتخاب خود دفاع کنید. اگر بخواهید در خریدتان احساسی عمل کنید، ممکن است کار خود را از دست بدهید.
ولی اگر بخواهید برای خودتان لباس تهیه کنید چه؟ تمام بروشورهای لباس را میخوانید؟ به تولیدیهای مختلف زنگ میزنید؟ مسلماٌ هیچ کدام از ما دست به انجام چنین کاری نمیزنیم و حتی گاهی اوقات با اینکه میدانیم محصول مورد نظر ممکن است به طور کامل به نیازمان پاسخ ندهد، باز هم آن را میخریم. در یک کلام، ما تحت تاثیر احساساتمان خرید میکنیم، چون دیگر توسط مدیرمان بازخواست نمیشویم یا لازم نیست انجام فرایند خرید را برای کسی توضیح بدهیم.
شما به عنوان یک بازاریاب مصرفی، باید به این نکته توجه داشته باشید که مصرفکنندگان همیشه دوست دارند که از مزایای محصول شما باخبر شوند، این که این محصول به چه درد آنها میخورد و یا با خرید این محصول، چه سودی به صورت شخصی به آنها میرسد. علاوه بر اینها، به عنوان یک بازاریاب باید بدانید که هرچه قدر بستهبندی محصول مورد نظرتان زیباتر باشد و در آن سلیقه و خلاقیت به کار رفته باشد، احتمال اینکه در فروش خود موفقتر باشید بیشتر است.
برای خود من گاهی اوقات پیش آمده که تحت تاثیر بستهبندی یک محصول قرار گرفتهام و این مسئله باعث شده که بخواهم آن را امتحان کنم! البته این به آن معنی نیست که همیشه میتوان با ظاهری زیبا، کیفیت را در نظر نگرفت. چون در این صورت شما فقط یک بار فروش موفق خواهید داشت. با توجه به وسعت این بازار و میلیاردها مصرفکننده، طبیعتا رقابت زیادی بر سر فروش محصولات پیش میآید و در صورتی که شما مصرفکننده را مایوس کنید، از چرخۀ رقابت به آسانی حذف میشوید. حالا با توجه به این وسعت و تعداد بسیاری مصرفکننده، ما چطور مخاطبان محصولات خود را شناسایی بکنیم؟ در اینجاست که به شما میگوییم چگونه مصرفکنندۀ موثر را در بازاریابی مصرفی پیدا کنید.
در بازاریابی B2C چگونه مشتریان را شناسایی کنیم؟
همانطور که قبلا گفتم، این بازار وسعت زیادی دارد. در واقع هر فردی نیازی به محصول خاصی دارد و اگر بازاریابان میخواهند در این زمینه موفق شوند، باید مخاطبان خودشان را بر اساس هدف و نیازشان دستهبندی کنند. مثلا برای یک بازاریاب مصرفی، افرادی که بین 18 تا 25 سال دارند در یک گروه خاص قرار میگیرند و قطعا نیازها و اهداف متفاوتی با افراد بین 30 تا 40 سال خواهند داشت.
مشتریان موثر
بیشترین تاثیر بازاریابی در مدل B2C بر مشتریانی است که قبلا تجربۀ مثبت و موفقی از محصولات یا خدمات داشتهاند. در نظر داشتهباشید که مشتریان راضی علاقۀ بیشتری به خریدهای مکرر دارند و همچنین کسب و کار شما را بیش از پیش به دوستان و آشنایان خود معرفی میکنند. بازاریابی دهان به دهان، به خصوص از طرف مشتریانِ راضی، میتواند تاثیر شگرفی در تجارت شما داشتهباشد. تکرار خریدهای موفق توسط مشتریان کلید موفقیت همۀ تجارتها است. در سیستم بازاریابی مصرفی، شما باید تلاش کنید از مصرفکنندگان، "مشتریان وفادار" بسازید.
خب حالا که صحبت از وفاداری مشتری شد، بیایید ببینیم که چگونه میتوانیم مشتریهایمان را نسبت به برند خودمان وفادار کنیم.
در بازاریابی B2C چگونه مشتریان بیشتری جلب کنیم؟
حالا فرض کنید که کسب و کار شما راه افتاده است ولی نیاز دارید که کمی اصطلاحا دیده بشوید و مشتریهای بیشتری به سمت خود تان بکشانید. این کار را از کجا باید شروع کنید؟ در این بخش از مقاله، راهکارهای جذب مشتری را قدم به قدم برای شما آوردهایم:
- شناسایی مخاطبان: باید بدانید که کسب و کار شما برای چه گروه یا گروههای جامعه جالب و مفید است، یا چه افرادی میتوانند پتانسیل مشتری شدن را داشته باشند.
- برند سازی: برای اینکه در بازارهای پررقابتی شناخته و برجسته بشوید، نیاز دارید که یک هویت و برند برای خودتان ایجاد کنید تا در ذهن مشتریهایتان جا باز کنید.
- استفاده از محتوای تولید شده توسط کاربران: از نظرات و پیشنهادات کاربران استفاده کنید تا بتوانید احساس صمیمیت بیشتری برای آنها ایجاد کنید و نیازهای آنها را بیشتر و بهتر برطرف کنید.
- پاسخ معقولانه و صبورانه به نظرات منفی: اگر با نظری منفی روبهرو شدید، خوشحال شوید! چون بدون هیچ هزینهای، فرصت اصلاح و بهبود کارتان را به دست آوردهاید!
- ایجاد کمپین مشتریان وفادار: کاری کنید که مشتریهای وفادار و همیشگی شما، احساس خاص بودن را داشته باشند و بدانند که کسب و کار شما، ارزش خاصی برای آنها قائل است!
مسئلۀ مهمتر اینجاست که شما با عضوگیری در این کمپینها، اطلاعات بسیار زیادی را از مخاطبان خود به دست میآورید و به وسیلۀ آن میتوانید در زمینههای مختلف و در هر شرایطی اخبار و محصولات و تغییرات کسب و کار خود را برای آنها ارسال کنید.
تحلیلگران بازار با استفاده از این اطلاعات و از روشهای مختلف مانند مصاحبه، پرسشنامه، جمعآوری دادههای آنلاین و ...مشخص میکنند که مصرفکنندگان، چه افکاری دارند و به چیزهایی نیازمندند. در سال 2017، تحقیقی در زمینه اهمیت اطلاعات مشتریان انجام شد. نتایج این تحقیق نشان دادند که آدرس ایمیل و شماره موبایل از مهمترین اطلاعاتی است که در بازاریابی مصرفی برای برقراری ارتباط بازاریاب و مصرفکننده و انتقال پیامهای تبلیغاتی استفاده میشود.
نتیجهگیری
خسته نباشید (من هم خسته نباشم)! این مقاله را خواندید و فهمیدید که اصلا بازاریابی مصرفی چه چیزی است، چه تفاوتی با بازاریابی صنعتی دارد، و اینکه چه مزایا و معایبی برای ما ها دارد. اگر یادتان باشد گفتم که با پیشرفت اینترنت، روز به روز بازاریابی مصرفی قویتر و گستردهتر میشود. حالا برای اینکه به اهمیت این قضیه پی ببرید، به کسب و کارهای دورتان نگاه کنید و ببینید که چند درصدشان از بازاریابی مصرفی استفاده میکنند؟ در ضمن منتظر نظرات سازنده همه شما هستم تا مثل همیشه در بهتر کردن مقالههای ما، کمک بکنید.
دنبال متخصص دیجیتال مارکتینگی؟
بهترین متخصصها رو در تمام زمینهها از بین دانشجوهای نوین استخدام کن.
همراه با رزومه، اطلاعات
تماس و نمونهکار
شاپوررضا کرمی
با سلام و عرض ادب
متاسفانه به کار من نیومد و جواب سئوالم رو نگرفتم . چون بیشتر بحث و مثال ها در خصوص پوشاک و یا موارد شناخته شده بود . سئوال من اینه که در خصوص یک محصول صنعتی و ناشناخته چطور باید با مصرف کننده نهایی مذاکره کرد و نتیجه گرفت ؟؟؟؟؟
حامد رضوی
جناب کرمی عزیز سلام، وقت بخیر؛
واقعیت اینکه به نظر میرسه محصول شما، بیشتر مناسب برای بازاریابی B2B هست نه B2C و شما لازمه که برید به سراغ مصرفکنندگان صنعتی و مشتریان بالقوه شما ظاهراً کسبوکارهای دیگه هستن.
در این خصوص پیشنهاد میکنم مقاله بازاریابی صنعتی رو مطالعه کنید:
https://www.novin.com/blog/what-is-b2b-marketing
علی
سلام
من معمولا خلاصه مقالات رو سریع میخونم
ولی مقاله شما رو کامل خوندم
فونت ها زیبا و به موقع bold و ریز میشد
رنگ ها جذاب بود
تصاویر زیبا و معنی دار
و مطلب هم خوب بود
ممنونم
مینا شهانی
سلام آفای مومنی عزیز
حوشحالیم که مقاله براتون مفید بوده
ممنون از شما
موفق باشید
رضا گلستانی
خیلییییییییییی طولانی بود و خیلیییییییییییییییییییی عالی چون خیلی خیلی ساده و با مثال توضیح داده میشه منم خسته نباشم 🙂 از بس عجله دارم برای شروع کارم تند تند میخونمشون
حسین بابائی
سلام
امیدواریم در عمل هم کاربردی باشه و موفق باشید.
مهدیه احمدی
سپاس فراوان از مطالب جامع و مثال های خودتون
موفق و پیروز باشید
سهیل رهبری
ممنون از نظرتون خانم احمدی
موید باشید 🙂
عنایت الله لطیف
درود ها نثار شما
خیلی مطلب کاملی بود
ممنون از شما
موفق باشید
سمیرا سرباز
سلام جناب لطیف
ممنون از لطفتون
ملیکا مشعل
سلام
بسیار مطالب مفید و کاملی بود ممنونم اگر لطف کنید مطالبی هم راجع به بیزینس دولوپمنت هم بزارید ممنون میشم
سمیرا سرباز
سلام ملیکا جان
تو برنامه هامون قرار میدیم این موضوع رو، شاید در آیندهای نزدیک نوشتیم 🙂
رستمی
نکات کاملی بود مثال های که زدید باعث درک بیشتر مطالب شد
سمیرا سرباز
از توجهتون بسیار ممنونیم آقای رستمی
کیوان جعفری
جون من بیشتر پست بزارین . معتاد بلاگ نوین شدم :))
واقعا دستتون درد نکنه . همه ی مطالب عالین . لطفا توی یک پست چندین منبع برای یادگیری مارکتینگ و سئو معرفی کنین ( چه کتاب و چه سایت ) .
بابک خدادوست
سلام کیوان جان!
کاش که همه مثل تو پر شور و پرانرژی باشن!
مرسی از نظر خیلی خوبت و به روی چشم! تا شما مطالب قبلی نوین رو بخونی، مطالب جدید هم منتشر میشن:)